Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین، اوایل شب نهم فروردین گذشته، اهالی خیابان وکیل‌آباد ۸۷ مشهد، مرد جوانی را در تاریکی شب مشاهده کردند که از منزلی بیرون آمد و در حالی که به سختی راه می‌رفت، وسط خیابان افتاد و جان سپرد. دقایقی بعد با گزارش این ماجرای  عجیب به پلیس ۱۱۰، نیروهای انتظامی عازم محل حادثه شدند و با  دیدن سر و وضع خون‌آلود و دست و پاهای بسته مرد جوان، موضوع را جنایی تشخیص دادند و بی‌درنگ مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد مشهد اعلام کردند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

طولی نکشید که با حضور شبانه قاضی دکتر صادق صفری در خیابان وکیل‌آباد، بررسی‌های تخصصی در این باره آغاز و نورافکن های صحنه جرم روشن شد.

سرنخ‌ها با شناسایی هویت مقتول که «محمد – م» نام داشت، در حالی به منزلی در همان اطراف رسید که آثار خون تا در منزل مذکور روی سنگ‌فرش خیابان نمایان بود. گره پارچه‌های گل‌دار بسته شده به پاهای جوان ۳۶ ساله تبعه خارجی به دلیل راه رفتن وی اندکی شل شده بود و شکافی نیز روی سرش دیده می‌شد. در همین حال زن جوانی خود را به صحنه جرم رساند و ادعا کرد از حدود ۲۰ روز قبل به عقد دایمی جوان ۳۶ ساله (مقتول) درآمده است. این زن ۳۲ ساله که خود را کیمیا معرفی می‌کرد به قاضی دکتر صفری گفت: چند ماه بعد از جدایی از همسر سابقم که پسر دایی‌ام بود به عقد موقت «محمد – م» درآمدم و از حدود ۲۰ روز قبل نیز مرا به طور دایمی عقد کرد و من همسر دوم او شدم، به همین دلیل اختلافاتی بین همسر سابقم و «محمد» به وجود آمد تا این که او با همدستی برادرم و شوهر خواهرم نقشه قتل شوهرم را برنامه‌ریزی کردند و او را به منزل برادرم کشاندند که در همین نزدیکی سکونت دارد.

با این اظهارات بلافاصله منزل یاسر (برادر کیمیا) با دستور قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد مورد بازرسی قرار گرفت که شاهدان عینی نیز خروج محمد (مقتول) را از آن منزل دیده بودند. با کشف آثار جنایت و خون‌هایی که روی پنجره شکسته وجود داشت، بی‌درنگ سه متهم مذکور تحت تعقیب قضایی قرار گرفتند. ساعاتی بعد با راهنمایی‌های قاضی ویژه قتل عمد، گروه ورزیده‌ای از افسران اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی عازم باغ‌ویلایی در منطقه تفریحی شاندیز شدند چرا که ردزنی‌های اطلاعاتی از اختفای متهمان در باغ ویلایی حکایت داشت که یکی از افراد تحت تعقیب در آن مکان به عنوان نگهبان فعالیت می کرد.

هنوز شب به نیمه نرسیده بود که کارآگاهان دو متهم به نام‌های امیر (شوهر سابق کیمیا) و یاسر (برادر کیمیا) را  دستگیر کردند و به مقر انتظامی انتقال دادند. امیر متهم ۳۲ ساله پرونده در بازجویی‌های فنی به قاضی صفری گفت: من و کیمیا فامیل بودیم اما در حالی که دختری ۱۳ ساله و پسری ۸ ساله داشتم، از چند سال قبل زمزمه‌های ارتباط سیاه همسرم با «محمد» را می‌شنیدم که از هموطنانم بود.

او ادعا می‌کرد فیلم‌هایی از همسرم دارد و من هم دیگر کاملا به او سوء ظن داشتم تا این که فهمیدم همسرم با او به مسافرت رفته است! دیگر نتوانستم این شرایط را تحمل کنم چرا که او برخی تصاویر زننده از همسرم را در کنار خودش برایم ارسال می‌کرد. این بود که تصمیم گرفتم او را ادب کنم! به همین دلیل موضوع را با یاسر برادر زنم درمیان گذاشتم و او را به بهانه گفت‌وگو درباره شایعات مطرح شده به منزل یاسر کشاندم، سپس با همدستی یکی دیگر از بستگانم به نام «علی» به او حمله‌ور شدیم و پس از آن که دست و پاها و دهانش را با پارچه بستیم، او را به شدت کتک زدیم. هر سه نفر با هم او را شکنجه می‌کردیم. لباس‌هایش را بیرون آوردیم و من به آزار و اذیت او پرداختم تا  از صحنه‌های شکنجه فیلم‌های سیاه بگیریم که او از شدت شرم و خجالت دیگر نتواند آن فیلم‌های مورد ادعایش را منتشر کند! در این گیرودار بعد از آن که با یک سوهان بزرگ او را مورد آزار قرار دادم، سرش را به پنجره اتاق کوبیدم که خون از آن بیرون زد. در همین هنگام بود که ناگهان همسر یاسر (برادر کیمیا) از راه رسید و ما مجبور شدیم «محمد- م» را رها و از آنجا فرار کنیم!

در پی اعترافات متهمان، «علی» (سومین متهم) نیز چند روز بعد در یک عملیات ضربتی توسط کارآگاهان پلیس آگاهی دستگیر شد و اظهارات همدستانش را تایید کرد.

به  دنبال اعترافات متهمان در جلسات بازپرسی، پزشکی قانونی نیز بر سلامت روانی هر سه متهم مهر تایید زد و بدین ترتیب آنها در حالی به آخرین دفاع از خود پرداختند که بررسی‌های دقیق قضایی نشان داد: هر سه نفر آنان در قتل جوان ۳۶ ساله تبعه خارجی نقش داشتند.

در همین حال متهمان مذکور در آخرین اعترافات خود اظهار کردند، ماجرای این جنایت فقط به دلیل ازدواج محمد با کیمیا رخ داد و امیر (شوهر سابق کیمیا) نیز درصدد تهیه «فیلم مستهجن» برآمده بود تا بدین ترتیب از «محمد» انتقام بگیرد. آنان همچنین معترف شدند از صحنه‌های زشت آزار و اذیت با گوشی تلفن «یاسر» فیلم گرفته‌اند که این فیلم‌ها در پرونده آنان ثبت شد.

پس از پایان تحقیقات و بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست این پرونده جنایی وحشتناک در حالی از سوی قاضی ویژه قتل عمد مشهد صادر شد که ایراد صدمات متعدد به جوان ۳۶ ساله (مقتول) توسط هر سه متهم در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد احراز شده است.

کد خبر 727335 منبع: خراسان برچسب‌ها خبر مهم فراجا قتل - قاتل حوادث ایران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: خبر مهم فراجا قتل قاتل حوادث ایران جوان ۳۶ ساله

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۸۸۶۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر

مقابل یکی از شعبه‌های دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بی‌قراری قدم می‌زد چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگی‌ام را به تو می‌گفتم هرچند گذشته‌ها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.

 در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پرونده‌ای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.

به محض ورود به شعبه زن جوان بی‌مقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی می‌خواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.

قاضی با شنیدن این حرف‌ها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید این‌طور من متوجه نمی‌شوم ماجرای زندگی شما چیست آهسته‌تر برایم از اول تعریف کن!

ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین می‌گفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاری‌ام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی می‌کند و اینجا تنها زندگی می‌کند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانه‌ای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه می‌شدم.

بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.

چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق می‌خواهم.

قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرف‌های همسرت را تأیید می‌کنی تو واقعاً زن داشتی؟

آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا این‌طوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی می‌کند من در هفته یک روز او را می‌بینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که این‌طوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. می‌خواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و می‌خواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران می‌کنم.

آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.

ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمی‌توانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.

قاضی که حرف‌های این زوج جوان را شنید، گفت می‌دانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاس‌های مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی

دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل می‌کند. در این پرونده می‌بینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه می‌داد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق می‌کرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمی‌شد اما با ساده‌انگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.

با این حال زوج‌های جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پل‌های پشت سر را خراب می‌کند.

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی

دیگر خبرها

  • بازداشت بازیگر سرشناس سینما با اتهامات اخلاقی بزرگ
  • قتل برادر با شلیک گلوله/ کشف میلیاردها تومان چک خون‌آلود در جیب مقتول
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • بازداشت ژرار دوپاردیو به اتهام تجاوز جنسی/ حمایت مکرون فایده‌ای نداشت
  • ژرار دوپاردیو سرانجام بازداشت شد/ بازجویی برای اتهامات جنسی
  • بازرس قلابی اتوبوسرانی در مشهد دستگیر شد
  • تجاوز جنسی ۴ مرد افغان به نوجوان ایرانی در تهران | التماس کردم فایده نداشت! +فیلم
  • درخواست اعدام برای عاملان تعرض به پسر نوجوان
  • تهیه‌کننده متهم به تجاوز، باید دوباره محاکمه شود
  • تصاویر دوربین مداربسته از تعقیب و آزار دختران نوجوان توسط اوباش | صحنه مجروح شدن جوان با غیرت کاشمری با چاقو | ویدئو